تاریخ سفر: از کشف قاره آمریکا تا اولین آژانس گردشگری جهان

به گزارش گالری ابزار زیبا، از کشف قاره آمریکا تا شکل گیری اولین آژانس گردشگری جهان در این بخش از تاریخ سفر خواهیم گفت. با خبرنگاران همراه باشید.

تاریخ سفر: از کشف قاره آمریکا تا اولین آژانس گردشگری جهان

در قسمت قبلی سری مقالات تاریخ سفر با کاشفان دنیای نو آشنا شدیم. یکی از مشهورترین کاشفان دنیا، کریستف کلمب است. در این قسمت، در خصوص این کاشف و سایر دنیاگردان دیگری که سرزمین های ناشناخته را کشف کردند، بیشتر می خوانیم.

در حالی که پرتغالی ها راستا خود را برای رسیدن به آسیا در سواحل آفریقا می جستند، اسپانیایی ها متوجه غرب شدند. آنها هدفی مشابه پرتغالی ها داشتند و می خواستند در تجارت ادویه، به جایگاهی برسند. البته راستا متفاوتی را انتخاب کردند.

کریستف کلمب (از 1451 تا 1506 میلادی)

کریستف کلمب، کاشف ایتالیایی، کسی بود که اسپانیایی ها او را برای پیدا کردن راستای برای رسیدن به هندوستان انتخاب کردند. برخلاف باور عموم، کلمب و معاصرانش می دانستند که زمین گرد است بنابراین از نظر آنها سفر به سمت غرب و اقیانوس اطلس برای پیدا کردن راهی به هندوستان، کاری غیرمنطقی نبود.

آنچه که کلمب از آن خبر نداشت، وجود قاره آمریکا بود. هیچ کس در خصوص این قاره نمی دانست. بنابراین زمانی که او در اولین سفرش در سال 1492 به آمریکا رسید فکر می کرد که طرف دیگر آسیا را کشف نموده است. به همین علت است که منطقه کارائیب به اشتباه، هند غربی نامیده شده است.

بر نو

سرزمینی که کلمب کشف نموده بود، به سرعت با نام بر نو مشهور شد و سراسر اروپا آن را شناختند. کریستف کلمب در طول زندگی خود بعد از اولین باری که به آمریکا رسید، سه بار دیگر به دنیای نو سفر کرد. کلمب هیچ وقت به آسیا سفر نکرد و البته اولین اروپایی نبود که به آمریکا رسیده بود. اگر به خاطر بیاورید در قسمت های قبلی وایکینگی را معرفی کردیم که صدها سال قبل از کلمب به این منطقه سفر نموده بود. اما کلمب اولین اروپایی بود که با سرزمین نو و اهالی آن ارتباط برقرار کرد و به همین علت به عنوان یکی از مهم ترین شخصیت های تاریخ دنیا شناخته می گردد.

فردیناند ماژلان (1480 تا 1521 میلادی)

یکی از چالش برانگیزترین سفرهایی که تا آن موقع کسی پیروز به انجام آن نشده بود، سفر به دور دنیا بود. این چالش به وسیله اسپانیایی ها، به یک کاشف پرتغالی به نام فردیناند ماژلان سپرده شد. او در سال 1519 با کشتی از اقیانوس اطلس عبور کرد. ماژلان هم با هدف پیدا کردن راستای از سمت غرب به سمت جزایر ادویه سفر خود را شروع کرد.

نقشه جزایر ملوک (جزایر ادویه)

این سفر، سفری سخت و پرماجرا بود اما در نهایت بعد از عبور از خاتمهی جنوبی آمریکای جنوبی که اکنون با نام تنگه ماژلان شناخته می گردد، ناوگان ماژلان توانست راه خود را به اقیانوس آرام پیدا کند. در این راستا آنها با سخت های زیادی روبه رو بودند ولی در نهایت به هدف خود یعنی جزایر ادویه رسیدند.

برای ماژلان، اینجا جایی بود که سفرش به خاتمه رسید. او تصمیم گرفت تا ساکنان جزیره ماکتان، جزیره ای در فیلیپین را به مسیحیت دعوت کند و دین شان را تغییر دهد. اما زمانی که حکم ران جزیره این دعوت را رد کرد، ماژلان با هدف حمله به جزیره بازگشت. نبردی که به وقوع پیوست برای ماژلان پیروزیت آمیز نبود. او در جریان این نبرد زخمی شد و از دنیا رفت. تعدادی از همراهان او زنده ماندند و به سفر خود، تحت رهبری فردی به نام خوان سباستین الکانو (Juan Sebastian Elcano) ادامه دادند و در سال 1522 به اسپانیا بازگشتند. از 5 کشتی و 270 نفری که به این سفر رفته بودند، سه سال بعد، یک کشتی با 18 بازمانده به خانه بازگشتند.

آبل تاسمان (1603 تا 1659 میلادی)

تا ابتدای قرن هفدهم میلادی، سواحل بیشتر سرزمین های بزرگ دنیا با دقت های گوناگون، نقشه برداری شده بود اما در همه آنها یک سرزمین از قلم افتاده بود؛ سرزمینی به وسعت 3 میلیون مایل مربع که امروزه آن را با نام استرالیا می شناسیم.

اروپاییان قرون وسطی، وجود چنین قاره بزرگی را تصور می کردند. چرا که آنها معقتد بودند برای برقراری تعادل بین نیمکره شاقتصادی و جنوبی، باید چنین سطح وسیعی از زمین در نیمکره جنوبی وجود داشته باشد. اما هیچ یک از آنها این سرزمین را به چشم خود ندیده بود.

تا زمانی که یک دنیاگرد هلندی به نام Willem Janszoon در سال 1606 به سواحل استرالیا پا گذاشت. او خیلی زود استرالیا را به قصد آسیا ترک کرد. 40 سال بعد از او، یک کاشف هلندی دیگر به نام آبل تاسمان (Abel Tasman)، بین سال های 1642 تا 1644 برای اولین بار استرالیا را دور زد.

تاسمان کاشف سرزمین هایی چون تاسمانی، نیوزیلند و بسیاری از جزایر اقیانوس آرام از جمله فیجی است. او بسیار به سرزمین استرالیا علاقه مند شده بود تا جایی که آن را هلند نو نامید و آن را از سرزمین های مستعمره هلند قلمداد کرد. اما هلندی ها علاقه چندانی به سکونت در هلند نو نشان ندادند و آن را کم ارزش دانستند.

سفرها و اکتشفاتی که در عصر کاوش صورت گرفتند، دنیا را برای همیشه تغییر دادند.

برخورد دنیاها و مبادله کلمبی

عصر کاوش با کوشش پرتغالی ها برای دستیابی به تجارت پرسود ادویه شروع شد و در نهایت، به آمیخته ای از فرهنگ ها، غذاها و امکانات در ابعادی تبدیل شد که پیش از این در دنیا نظیر نداشت. مورخان، این برخورد دو دنیای قدیم و نو را مبادله کلمبی (Columbian Exchange) نامیدند. این نام را بر اساس نام کاشفی که با دنیای نو ارتباط برقرار کرد، این گونه نام گذاری کردند.

مقدار بهره برداری مردم از این مبادله بزرگ به محل زندگی آنها بستگی داشت. حرکت در جهت دنیای سازی برای قدرت های اروپایی بسیار سودمند و برای دیگران، توام با ترس و نگرانی بود. چرا که این مبادله فقط شامل مبادله فرهنگی و تجاری و مواد غذایی نبود. بلکه بیماری های مسری هم بین قاره ها مبادله می شد.

قبایل بومی آمریکا

بیماری هایی مثل آبله و سرخک، همیشه مشکل بزرگی برای اروپایی ها و آسیایی ها بود. اما بعد از چندین نسل، بدن آنها به نوعی ایمنی طبیعی رسیده بود. اما بومیان آمریکا، هیچ نوع ایمنی نداشتند و این بیماری ها باعث شد که جمعیت زیادی از آنها جان خود را از دست بدهند. طبق بعضی برآورد ها، 85 تا 95 درصد از بومیان این قاره در طی 150 سال بر اثر بیماری های منتقل شده از دنیای قدیم، جان خود را از دست داده اند.

این بدان معنا است که در عمل هیچ ممانعتی برای ورود قدرت های اروپایی و ایجاد مستعمراتی در قاره آمریکا وجود نداشت. وقتی این مستعمرات ساخته شدند، افرادی احتیاج بود تا در مزارع و معادن کار نمایند. برای دسترسی به این منابع انسانی، توجه اروپاییان به آفریقا جلب شد و از اینجا بود که تجارت برده از راه اقیانوس اطلس شروع شد.

تنها یکی از نتایج عصر کاوش و مبادله کلمبی این بود که اروپا به ثروتی غنی رسید و تا امروز هم ثروتمند به جای مانده است.

رنسانس، دوران شکوفایی فرهنگی

همان طور که پیش از این یاد گرفتیم، بعد از فروپاشی امپراتوری روم، اروپا وارد دورانی شد که مورخان، آن را عصر تاریکی می نامند. یکی از پیامدهای منفی آن مرگ سیاه بود که نیمی از جمعیت قاره را از بین برد. طاعون سیاه یا مرگ سیاه یک اپیدمی طاعون خیارکی است که کل اروپا را در سال 1347 تا 1350 میلادی دربرگرفت. این اولین همه گیری بزرگ اروپا نیست، ولی اولین اپیدمی ای است که به طور دقیق به وسیله مورخان توصیف شده است.

منظره فلورانس از میدان میکل آنژ

در آن موقع، قدرت های اروپایی در نهایت گرد هم آمدند و به نوعی ثبات رسیدند. آنها به تمدن گذشته خود از جمله تمدن های روم و یونان توجه نشان دادند. علاقه آنها به تمدن های کلاسیک همراه با ثروت زیادی که عایدشان شده بود، به یک جنبش فرهنگی به نام رنسانس یا نوزایی منجر شد. این جنبش ابتدا از فلورانس در ایتالیا شروع شد و به مرور در سراسر اروپا پخش شد. یکی از نتایج این جنبش، احیای هنر و ادبیات اروپا الهام گرفته از نمونه های کلاسیک بود. این جنبش فرهنگی بود که زمینه را برای سفرهایی به کشورهای اطراف فراهم کرد.

از اواسط قرن هفدهم میلادی، گروهی از مردان جوان از خانواده های نجیب زاده و اشراف، سفری را برای گشت و گذار در فرانسه، ایتالیا و سایر کشورهای قاره شروع کردند. آنها از نظر اقتصادی مسئله ای نداشتند بنابراین به راحتی می توانستند هر زمان که احتیاج بود، افرادی را به عنوان راهنمای سفر و کالسکه و وسایل سفر را تهیه نمایند. اهداف این سفرها عبارت بود از: تحصیلات کلاسیک، تماشا آثار معماری یونان باستان و امپراتوری روم از نزدیک، برقراری ارتباط با طبقه اشراف کشورهای دیگر، مطالعه آثار و شاهکارهای آفریده شده به دست هنرمندانی چون داوینچی و میکل آنژ، آشنایی با زبان و فرهنگ خارجی، خرید تندیس ها و نقاشی ها و برگرداندن آنها به عنوان سوغات که به نوعی اثباتی بر توسعه افق های دید و برقراری ارتباط با همسایگان بود.

این افراد را با نام گرند جهانگرد می نشاختند و سفر آنها گرند تور نامیده شد. برنامه سفر آنها با توجه به اهداف و میل مسافران مستقل تغییر می کرد اما معمولا مقاصد اصلی آنها پاریس، فلورانس و رم بود و در هر کدام از این شهرها تا یک سال اقامت می کردند.

این سنت گردشگری برای حدود 200 سال رواج داشت و مختص قشر ثروتمند جامعه بود. با این حال، این صنعت روزبه روز توسعه یافت و امکان سفرهای داخلی و بین المللی کم کم برای اقشار دیگر جامعه فراهم می شد.

شروع صنعت گردشگری با توسعه حمل و نقل ریلی

در اواسط قرن هجدهم، انقلاب صنعتی در بریتانیا شروع شد و در چند دهه بعد در سراسر اروپا و آمریکای شاقتصادی گسترده شد.

تاثیرات انقلاب صنعتی بر جوامع، بسیار گسترده است اما تا جایی که به بحث سفر و گردشگری مربوط می گردد، مهم ترین پیامد انقلاب صنعتی را می توان توسعه شبکه حمل و نقل ریلی برشمرد.

شهرهای اصلی اروپا، پیش از توسعه راه آهن، به شکل نسبتا مناسب و قابل قبولی به وسیله جاده با هم ارتباط داشتند اما راه آهن، روشی مقرون به صرفه تر، سریع تر، امن تر و راحت تر برای سفر بین شهرها بود و جایگزینی عالی برای حمل و نقل جاده ای محسوب می شد.

بریتانیا اولین کشوری بود که به اهمیت توسعه زیرساخت های ریلی پی برد و تا سال 1850 یعنی 20 سال بعد از افتتاح اولین راه آهن بین شهری، بیش از 11 هزار کیلومتر خط آهن در سراسر این کشور کشیده شده بود.

قطاری در تموکولا در سال 1888

سایر کشورهای اروپایی هم به زودی رقابت با بریتانیا را شروع کردند و تا ابتدای قرن بیستم میلادی، قطارها مهم ترین وسیله حمل و نقل در مسافت های طولانی بودند. به مرور زمان در بیشتر کشورهای دنیا، حمل و نقل ریلی توسعه پیدا کرد و به جایگاهی مهم در سفرهای بین شهری رسید.

آیزام کینگدام برونل و همراهانش

شروع توسعه حمل و نقل ریلی، یک جهش بزرگ در جهت توسعه سفر و گردشگری بود و سفر را برای توده مردم قابل دسترس کرد.

آیزام کینگدام برونل یک مهندس مکانیک و ساختمان اهل انگلیس بود که پل ها، خطوط بزرگ راه آهن غرب و اسکله ها، کشتی های بخار و به طور کلی سازه های بی نظیری را در زمان خود طراحی و پیاده سازی کرد. طراحی های او انقلابی در سیستم حمل و نقل مدرن بود.

بسیاری از مردم حتی امروزه، اعتقاد دارند که قطار برترین وسیله برای حمل و نقل بین شهری و سفر است. این وسیله حمل و نقل، نسبتا مقرون به صرفه است، این موقعیت را برای مسافران فراهم می نماید تا از تماشا طبیعت و محیط اطراف لذت ببرند، آرامشی دارد که در اتوبوس و هواپیما کمتر می توان یافت. این روش علاوه بر همه این مزیت ها، امن ترین شکل سفر است.

شروع سفرهای تفریحی

در یک روز تابستانی در سال 1841، فردی به نام توماس کوک به یک جلسه در لستر انگلستان می رفت. این جلسه به میزبانی یک اجتماع محلی شکل گرفته بود و بخشی از جنبش مخالفت با مصرف الکل بود. اعضای این جنبش معتقد بودند که سوء مصرف الکل، ریشه بسیاری از معضلات اجتماعی در بریتانیای ویکتوریایی است.

پرتره ای از توماس کوک

کوک بعدها در خصوص سفر خود این طور شرح می دهد:

هنگام رفتن به جلسه، فکری از ذهنم گذشت. تصمیم گرفتم از قدرت خط آهن و لکوموتیو برای پیشرفت این اصلاح اجتماعی استفاده کنم.

در جریان این جلسه کوک به اعضا پیشنهاد کرد که برای گردهمایی بعدی، که 12 مایل دورتر و در شهر لافبورو برگزار می شد، قطاری را دربست کرایه کند، افرادی را همراه ببرد و برگرداند و ناهارشان را تامین کند. این ایده با موافقت اعضا روبه رو شد. کوک با شرکت خط آهن Midland Counties برای این سفر، هماهنگی های لازم را انجام داد. هر مسافر مبلغ اندکی برای غذا و بلیط می پرداخت و کوک درصدی از هزینه جمع آوری شده را برای خود برمی داشت.

ایده ساده ای بود. در این سفر، همه افراد برنده بودند. شرکت خط آهن شاد بود که همه جایگاه های قطارها پر شده است. توماس کوک برای هماهنگ کردن این سفر و مرتب کردن برنامه سفر، درصدی سود عایدش می شد و مسافران هم شاد بودند که برای گرفتن بلیط و غذا و برنامه ریزی سفر، دردسری نداشتند و بدون زحمت سفر می کردند.

دفتر اصلی توماس کوک در لندن

کوک هرگز نمی دانست که فکری که در تابستان سال 1841 به ذهنش رسیده بود، جرقه ای برای شروع یک صنعت بزرگ است. بزرگ ترین صنعت روبه رشد دنیای امروز که هر سال بیش از یک میلیارد نفر را در سراسر دنیا درگیر می نماید و بیش از یک تریلیون دلار عایدی برای اقتصاد دنیای دارد؛ صنعت گردشگری.

در پی پیروزیت این سفر، کوک در چند سال آینده هم سفرهای مشابهی را برنامه ریزی کرد و به این ترتیب به اولین آژانس گردشگری دنیا تبدیل شد. طولی نکشید که توماس کوک، پتانسیل های موجود برای سفر تفریحی را شناخت و تورهایی به سرزمین های مختلف از جمله اسکاتلند، مصر و آمریکا ترتیب داد.

برخلاف گرند تورهای قرن هفدهم و هجدهم، این سفرها برای افرادی با عایدی کمتر و از قشر میانه جامعه قابل دسترس بود. توماس کوک در سال 1892 از دنیا رفت و پسران و نوادگانش این کسب وکار خانگی را ادامه دادند. تا شروع قرن بیستم میلادی، آنها دفاتری در استرالیا و نیوزیلند داشتند و بیش از 3 میلیون سفر را برنامه ریزی و اجرا نموده بودند.

کالسکه توماس کوک
تور توماس کوک

ادامه دارد..

منبع: کجارو / gapyear.com

به "تاریخ سفر: از کشف قاره آمریکا تا اولین آژانس گردشگری جهان" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "تاریخ سفر: از کشف قاره آمریکا تا اولین آژانس گردشگری جهان"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید